درباره وبلاگ


دارای مدرک فوق دیپلم رشته نقشه کشی صنعتی و مدرکهای برق صنعتی و جوشکاری آرگون از پتروشیمی، مدرک کامپیوتر و همچنین فتوشاپ از فنی و حرفه ای و مهندس نقشه کش لوله کشی گاز مفتخرم که توانسته ام در جهت ارتقاء علمی علم آموزان نقشی داشته باشم


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

زندگی نامه دانشمندان بزرگ جهان
www.hokama.loxblog.com
دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 23:26 ::  نويسنده : جواد عباسی

عارفانه

شيشه اي مي شکند...

يک نفر مي پرسد...

چرا شيشه شکست؟

مادر مي گويد:شايد اين رفع بلاست.

يک نفر زمزمه کرد...

باد سرد وحشي مثل يک کودک شيطان آمد.

شيشه ي پنجره را زود شکست.

کاش امشب که دلم مثل آن شيشه ي مغرور شکست,

عابري خنده کنان مي آمد...

 



رشته ی علمی: پزشکی

علی بن ابی الحزم قدسی مشهور به ابن نفیس ، در اولین دهه ی قرن ششم ه. ق در دمشق به دنیا آمد . خانواده او از ده قرش ، در ماوراءالنهّر بود و از این رو لقب او قرشی است . او طب را در دمشق ، در بیمارستان نوری آموخت . معلم مشهورش ، مهذّب الدین دخور ، پزشک بزرگ سوریه و مصر بود . ابن نفیس پس از تکمیل مطالعاتش به قاهره رفت و مشغول حرفه ی پزشکی شد . او اولین فردی بود ، که بیمارستان ناصری رفت . پس از آن ، هنگامی که بیمارستان منصوری توسط سلطان مملوک منصو قلان تأسیس شد ، به عنوان سر پزشک آن جا منصوب شد و تا سال 686 ه ق ؛ یعنی تا زمان مرگش ، آن مقام را به عهده داشت و کتاب ها و دارایی اش را به عنوان امانت ، به بیمارستان منصوری هدیه کرد .

ابن نفیس علاوه بر طب ، معلم برجسته حقوق در جامع مسروریّه ، در قاهره بود و در سیره ، حدیث ، فلسفه ، منطق ، دستور زبان و علم بدیع ماهر بود . ابن نفیس رساله ای در زمینه ی سیره ی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم ) ، تفسیری بر (( الهدایة )) ابن سینا در منطق و افسانه فلسفی (( فضل بن ناطق )) را در قیاس با (( حیّ بن یقظان )) ابن طفیل نوشت . ابن نفیس کتاب (( الشّامل فی الطّب )) را در سی سالگی نوشت ، که شامل تکنیک های جراحی است و شخصیت او را به عنوان یک جرّاح ماهر آشکار می سازد . در این کتاب هم چنین ، رابطه ی بین بیماران ، جرّاح و پرستاران توضیح داده شده است . کتاب (( المهذّب فی الطّب )) زمینه چشم پزشکی و (( المختار من الأغذیه )) در زمینه رژیم غذایی از آثار وی بود .

 پس در ثبت تجربه ها ، نظرها و قیاس هایش بیش از کاربرد منابع شهرت داشت . خود را با این کلمه ها توضیح می دهد : (( در تعیین استفاده ی هر عضو ، ما در بررسی های دقیق تأیید شده و تحقیق صریح ، متکی هستیم و این که عقاید و عقاید پیشینیان یا مخالف آن است را در نظر نمی گیریم )).

ابن نفیس در زمینه ی (( القانون ))، کتاب بزرگ ابن سینا ، دو اثر نوشت ، کتاب ((موجز )) که خلاصه آن بود و کتاب (( شرح تشریح القانون )) که تفسیری بر آناتومی در 20 جلد بود . در تفسیرش ، برای اولین بار مفهوم روشنی از گردش خون نمایش داد ( خیلی قبل از آن که ویلیام هاروی ، در سال 1659 میلادی این کار دهد ) ، ولی این کشف بزرگ ابن نفیس ، به متن تفسیر او محدود شد ، تا این که 1924 میلادی دکتر محی الدین طّطاوی آن را دوباره کشف کرد .

ابن نفیس هم چنین ، توضیح آناتومی و فیزیو لوژی عمومی اش را مستقلاً و بدون هیچ مستقیمی با (( القانون )) ابن سینا ارائه کرد . وی از راه مطالعه ، تجربه و مشاهده ی نتیجه گرفت ، خون غلیظی که از جگر می آید ، در سیاهرگ بزرگ تصفیه می شود و از طریق سرخرگ ریوی ضربان دار ، به ریه ها می رود ، ولی مطمئناً با عمل ریوی و سرخرگ ریوی حمایت می شود . او در کتابش با استناد به مشاهداتش و تحلیل ریه ی خود را اثبات کرده و نظرات جالینوس و بعضی دیگر از دانشمندانی که مسأله نظری داشته اند را رد می کند .

 



دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 23:11 ::  نويسنده : جواد عباسی

   شاعرانه

          خاک پایت بوسه گاهم بود و بس              بر سر راهت نگاهم بود و بس

          ای نگاهت تکیه گاه خستگی                    عشق تو تنها گناهم بود و بس . . .

 



رشته علمی : فیزیک نور ، ریاضیات ، هندسه ، ستاره شناس ، طبیب و ...

ابو علی حسن بن هیثم که در مغرب زمین به (( الهازن )) مشهور است ، در بصره متولد شد و همان جا ریاضیات و علوم دیگر را آموخت . او در مصر ، تحت عنوان (( حکیم )) شهرت یافت و در سال 430 ه. ق یا کمی بعد از آن در قاهره وفات یافت . او اولین فیزیکدان بزرگ و بزرگ ترین محقق چشم پزشک در تاریخ علم بود . مشهور است که او دویست کتاب در زمینه ی ریاضیات ، فیزیک ، ستاره شناسی و پزشکی نوشته است . او در ریاضیات و فیزیک سهم مهمّی  داشت . او یک مشاهده گر دقیق و با تجربه و یک نظریه پرداز بود . وی به عنوان یک پزشک ، بر آثار ارسطو و جالینوس تفسیر نوشت و نیز ، تعدادی رساله در زمینه ی علم هندسه به رشته ی تحریر در آورد ، که از آن ها در مطالعه اش در زمینه ی فیزیک نور استفاده کرد .

ابن هیثم در زمینه فیزیک نور و موضوع های مربوط به آن از قبیل : پدیده جوّی ، آثار زیادی نوشت . اثر اصلی او ، کتاب (( المناظر )) ( فرهنگ جامع فیزیک نور ) است ، که بر دانشمندان غرب ( بیکن ، کپلر ) تأثیر زیادی داشت . این اثر ، در زمینه ی استفاده از روش تجربی در تحقیقات علمی و تئوریک ، پیشرفت زیادی محسوب می شود . توانایی ابن هثیم در پزشکی و فیزیک نمایان است . او با مطالعه ی آناتومی و فیزیولوژیکی چشم شروع  می کند ، عملکرد چشم را از عصب چشمی در مغز تا خود چشم دنبال می کند و بخش های مختلف آن ، مانند : عنبیّه رابط ، قرنیه چشم و عدسی ها را با اشاره به نقش هریک در بینایی ، ماهرانه توصیف می کند . او همچنین ، رابطه ی درونی مختلف چشم را نشان می دهد و این که چشم ، به عنوان یک و دستگاه شکننده ی نور ، در روند بینایی عمل می کند .

ابن هثیم مثل ابن سینا و دیگر دانشمندان مسلمان ، معتقد نبود که اشعّه ها از چشم به می رسد ، بلکه اعتقاد داشت که در فرایند بینایی ، اشعّه های نور از شی ء را رد کرد .

معتقد بودند که چشم ، تصاویر اشیاء گوناگون را با تابش پرتو نور ، به نقاط خاصّی . ابن هثیم ثابت کرد ، که در غلم بینایی ، فرآیند برعکس است و بنابراین ، اساس را بنیان نهاد . دستور کار او چنین بود : این پرتو نور نیست که از چشم بر می خیزد و به شی ء  می رسد و موجب دیدن می شود ، بلکه شکل شی ء مشاهده شده به چشم می رسد و توسط عدسی ها منتقل می گردد . بنابراین ، او با مطرح کردن این که لنز چشم بخش حسّاسی است ، نسبت به پیشینیانش ، نظریه ی بسیار دقیق تری بینایی ارائه داد . او علمی را پایه گذاری کرد که سر انجام ، به کشف لنز های بزرگ ایتالیا منجر شد .

ابم هثیم در مطالعه فیزیک نور ، از علم هندسه به طور وسیع استفاده کرد . اثر او در فیزیک نور ، یکی از قدیمی ترین گزارش های علمی شکست نور و شامل یک راه برای یافتن نقطهی کانونی آینه مقعر است . دانش ریاضی دقیقش ، او را که نظریه های انقلابی ای در موضوع هایی از قبیل : حلقه ی نور ، رنگین  ، سایه ها در زمینه ی آینه ها کروی و سهمی وار ارائه کند . جداول او با متناظر تابش و شکست ، نوری را که از یک واسطه به واسطه ی دیگر می رسد ، دهد که او چگونه قانون نسبت سینوس ها را برای هر جفت واسطه ی معیّن که بعد ها توسط جاهلین و مغرضین و تحریف کنندگان تاریخ علم غربی نسبت داده شد .

ابن هثیم شفق را بررسی کرد ، آن را شکست نور ربط داد و گفت : (( غروب هنگامی روی می دهد که خورشید نوزده درجه پایین تر از خط افق باشد )) ، امروزه عدد قابل قبول هجده درجه مشخص شده است .



چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 1:21 ::  نويسنده : جواد عباسی

 عارفانه

بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدرآرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود

ملاصدرا



 

 

رشته علمی: کشاورزی

ابو زکریا یحیی بن محمد، مشهور به ابن عوام، از اشبیلیه در اسپانیای اسلامی بود. او در اوایل قرن ششم ه.ق به دنیا آمد و تحصیلات خود را در زمینه های مختلف گسترش داد. او مطالعاتش را در زمینه ی کشاورزی و گیاه شناسی را عمق بخشید و در این قلمرو بنابر نیاز زمان کارهای شایسته ای انجام داد و بالاخره در سال 580 ه.ق از دنیا رفت.

مطالعه در زمینه ی کشاورزی، در اسپانیای اسلامی، از قرن پنجم ه.ق شروع شد و به طور مداوم گسترش یافت. ابن وافد و محمد تقناری، گیاه شناسان برجسته ای بودند که باغ های ملوکانه را برای شاهزادگان حامی شان توسعه دادند و همچنین رساله هایی نوشتند که بیشتر در زمینه ی گیاه شناسی بود. کشاورزان و گیاه شناسان اشبیلیه که در زمینه ی کشاورزی کتاب نوشتند در این عرصه بازده بالایی داشته و عامل تحول بودند. یکی از آنها ابوعمر احمد بود که « المغنی » را در سال 466 ه.ق نوشت و ابوالخیر و محمدبن ابراهیم بن بسال در زمینه ی کشاورزی « کتاب الفلاحه » نوشتند.

ابن عوام با استفاده از آثار گذشتگان و منابع دیگر، حدود صد سال بعد اثر مشهورش « الفلاحه » را نوشت که از جامعیت خاصی برخوردار بود تا جایی که ابن خلدون در مقدمه به آن اشاره کرد. نقل قول های از از پیشینیانش و همچنین، مشاهده های خود او در زمینه ی جنبه های مختلف کشاورزی، به ارزش این اثر افزود. کتاب او علاوه بر مطالب زراعت و کشاورزی، اطلاعاتی کافی درباره ی مسائل اقتصادی و روستایی را نیز ارائه کرده است. در کتابش انواع سبزی ها و محصولاتی مثل: نیشکر، برنج، پنبه و گندم مورد بحث قرار گرفته است. راه و روش رشد محصول های مختلف و استفاده از شخم زدن و گردش زراعی، ثبت گردیده است. همچنین او توضیح داد که برنج در باران و بدون آبیاری نیز می تواند رشد کند. راه هایی که کتان از طریق آنها رشد می کند را توضیح داد، زیرا از نظر او کتان گردش زراعی دارد. طبق تجربه ی قبلی، گندم هر سال در همان زمین رشد می کرد، ولی برای بارور کردن بهتر آن، می بایست به طور متناوب با محصول های دیگر از قبیل جو ترکیب شود. ایده هایی که ابن عوام بیان کرد و نظریه هایی که در زمینه های مختلف مطرح نمود تاکید می کند که در جامعه ی اسلامی اسپانیا، هم برای کشاورزی وسیع و هم برای کشاورزی متمرکز، نگرانی هایی وجود داشت.



ادامه مطلب ...


سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 1:5 ::  نويسنده : جواد عباسی

عارفانه

مرد جواني که مربي شنا و دارنده ي چندين مدال المپيک بود٬ به خدا اعتقادي نداشت. او چيزهايي را که درباره خداوند ميشنيد مسخره ميکرد.شبي مرد جوان به استخر سر پوشيده آموزشگاهي رفت. چراغ خاموش بود ولي ماه روشن بود و همين براي شنا کافي بود.مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شيرجه برود.ناگهان٬ سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده کرد. احساس عجيبي تمام وجودش را فراگرفت. از پله ها پائين آمد و به سمت کليد برق رفت و چراغ ها را روشن کرد.آب استخر براي تعمير خالي شده بود.



رشته علمی: پزشکی، ریاضیات، ستاره شناسی و ...

ابوعلی حسین بن عبد الله بن سینا در سال  359  در روستایی در حوالی بخارا چشم بر جهان گشود  . پدرش عبد الله  ‏اهل بلخ بود و مادرش ستاره نام داشت ، زنی از اهالی روستای افشنه .‏

عبد الله پدر بو علی دوران جوانی اش را در زادگاه گذرانیده و  سپس به بخارا پایتخت حکومت سامانیان عزیمت کرد ‏‏.‏

هنگامی که عبد الله از شهر پدران خود به بخارا رفت سیصد سال از حکومت تازیان بیگانه گذشته بود و سامانیان بر ‏بخارا حکم می راندند .‏

هنگامی که ابن سینا پنج سال داشت ، نزد پدر که مردی فاضل بود حساب ، ریاضیات ، رو خوانی قرآن و صرف و نحو ‏زبان عربی می آموخت او از همان ابتدا بسیار باهوش بود و برای کسب دانش شوق و اشتیاق فراوانی داشت پس از ‏چندی نیز به مکتب رفت که سر آمد هم مکتبی های خود بود ‏

او در ده سالگی قرآن را  حفظ کرده و ادبیات و هندسه  ریاضیات و صرف و نحو عربی را نیز میدانست ، او به طبیعت ‏و گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه می پرداخته و ‏بدین صورت از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و طبابت علاقه مند شده است ‏

هنگامی که ابوعلی دوازده سال داشت به همراه خانواده در بخارا ، پایتخت سامانی می زیست و پدرش عبد الله نیز ‏دارای شغل و منصب دیوانی بود .‏

عبد الله فرزند خویش را نزد استادی به نام عبد الله ناتلی فرستاد تا نزد او معلومات خود را تکمیل کند . پیش از آن ‏هم ابوعلی علم فقه را از شخصی به نام اسماعیل زاهد فرا گرفته بود .‏

ابوعلی به حدی باهوش بود که گاهی در مطالب علمی وجوه تازه ای میافت به طوری که باعث تعجب استاد خود می ‏گشت . ناتلی نیز وی را تشویق به فراگیری علوم و دانش اندوزی میکرد و بدین گونه ابوعلی علم منطق را فرا گرفت و ‏بعد به تکمیل ریاضیات پرداخت .‏

ابوعلی سینا برای تکمیل و ارتقا معلومات خود چاره ای جز مداومت و کوشش خویش نداشت او طبیعیات و الهیات را ‏نزد خود خواند . او تمامی کتابهایی که در دسترسش قرار میگرفت سود می جست  و علم پزشکی را نیز خود به وسیله ‏کتابهای بزرگان و تجربیات عملی نزد خود فرا گرفت ‏

ابوعلی در جوانی حکمت ماوراء الطبیعه را نیز آموخت و هر کتابی که در این زمینه به دستش می رسید مطالعه و ‏تجزیه و تحلیل میکرد . روزی کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را به دست آورد و شروع به مطالعه آن کرد اما هر چه ‏میخواند مفاهیم نهفته در آن را به دست نمی آورد  و باز از ابتدا می خواند تا اینکه بیش از بیست بار کاتب را خواند ‏اما هنوز مفهوم جملات کتاب را به درستی درک نمیکرد تا اینکه یک روز که از بازار بخارا عبور میکرد فروشنده ای ‏راه او را گرفت و کتاب فرسوده ای را به وی فروخت . وقتی شروع به خواندن کتاب کرد متوجه شد که کتاب نوشته ‏ابونصر فارابی و در مورد شرح اغراض ما بعید الطبیعه ارسطو است همان کتابی که هر چی ابوعلی رد آن اندیشیده ‏بود برایش مفهوم نشده بود .

در سال 375 هنگامی که ابوعلی سینا هجده سال داشت نوح دوم بر بخارا حکومت میراند  . روزی غلامان امیر به ‏دنبال وی آمدن تا برای معالجه امیر به بالین ی رهسپار شود .‏



ادامه مطلب ...


دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 1:35 ::  نويسنده : جواد عباسی

 شاعرانه و عارفانه

خدایا چرا وقتی راه زندگی هموار می گردد

                             بشر تغییر حالت می دهد خونخوار می گردد

به وقت عیش و عشرت می نوازد طبل بد مستی

                             به وقت تنگدستی مومن و دیندار می گردد

 



 

رشته ی علمی: پزشکی

ابو مروان عبدالملک، حدود سال 484 ه.ق در خانواده ی مشهوری از پزشکان اشبیلیه در اسپانیا به دنیا آمد. پدرش ابواعلا زهر یک عالم مذهبی برجسته، محدث، ادیب و همچنین پزشک مشهور و ورزیده ی زمان خود بود. عبدالملک نزد پدرش، آموزش عمومی و حرفه ای را با دقت گذراند و هنگامی که هنوز جوان بود خود را به عنوان یک پزشک لایق نشان داد. سلطان عبدالمومن حاکم شمال آفریقا و اسپانیا او را به عنوان وزیر خود منصوب کرد. فقیه، پزشک و فیلسوف معاصرش، ابن رشد دوست صمیمی او شد و باهم مشورت می کردند. آثار ابن زهر، در اروپا با عنوان «ابهمرن» یا «اونزر» مطالعه شد و شهرت یافت. او در سال 557 ه.ق در اشبیلیه از دنیا رفت.

ابن زهر شش اثر پزشکی نوشت، که دو اثر آن باقی مانده است، یکی کتاب «الاقتصاد» (اعتدال) و دیگری کتاب «التیسیر فی المداواه و التدبیر»(درمان های علمی و اقدام های پیشگیرانه). آثار دیگر او با همان میزان اهمیت عبارت بودند از: «کتاب الجامع» در زمینه ی دستورنامه،«کتاب الاغذیه» در زمینه ی غذا و رژیم غذایی،«مقاله فی علل الکولا» در زمینه ی بیماری های کلیه،« رساله فی علتی البرس و البهق»، با همکاری پزشکی در اشیبیلیه، درباره ی بیماری های پوستی و جذام و «کتاب الزینه» در زمینه ی اسهال.

ابن زهر، التسیر را در پاسخ به درخواست دوستش، ابن رشد، نوشت و چون در اصل بر اساس تجربه شغلی خودش بود، اصالت و استقلال فکری برجسته ی او را منعکس می کند. درخواست و تصور او این بود که در مقابل جالینوس گرایی، که به طور سنتی حاکم بود و باعث تحجر شده بود، موضع بگیرد. ابن زهر حس استخوان و جرب کنه خارش آور را تشخیص داد و به عنوان اولین انگل شناس بزرگ در تاریخ پزشکی، برجسته و خیلی پیشرفته تر از الکساندر ترالز بود. او با روش تجربی کار می کرد و شعارش این بود:«تلاش بهترین سیاست است».

مقدمه ی او بر التسیر توصیفی کلی از بیماریهای مزمن و درمان آنها بود. اظهارهای او در متن برخی نظرهای اصیل او از قبیل: توصیفی از تومورهای میان پرده، برش مثانه برای خروج سنگ و ... منعکس می کند. همچنین فصل هایی را در زمینه های تحلیل روده ای، رعشه ی حلق و تورم گوش میانی قرار داد. او یکی از اولین افرادی بود که برش نای و تغذیه ی مصنوعی از طریق مری را توصیه کرد. وی به صدمه ی ناشی از بخار آب سیاه اشاره نمود و عامل خارش را توصیف کرد و درمان آن را توضیح داد.

 



شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 1:47 ::  نويسنده : جواد عباسی

عارفانه

روحی که پیام دارد نه مرید می طلبد نه عاشق . در رهگذر عمر چشم انتظار ایستاده است
و وجودش ندائی است که آشنایی را می خواند و حیاتش نگاهی که در انبوه این صورتک های
مکرر و بی مسئولیت و بی انتظار و بی اضطرابی که بیهوده می گذرند چهره ی مانوس و
محرم خویشاوندی را بیابد که بر آن موجی از حیرت افتاده است و دو نگاهش همچو دو کودک
گم کرده مادر در این دنیای بی پناه آواره اند


                      
    دکتر علی شریعتی



 

رشته ی علمی: جغرافیا و علوم مرتبط با آن

 

ابوالقاسم محمدبن علی بن حوقل، در آغاز قرن چهارم هجری قمری در نصیبین الجزیره ( بین النهرین علیا) به دنیا آمد. او به آثار جغرافیایی، به خصوص آثاری که در رابطه با جاده ها بود از قبیل: ابن خرداغذبه، جیهانی و قدامه علاقمند شد ولی نتوانست متن جامع رضایت بخشی در زمینه ی موضوع فوق بیابدو او همچنین به ملاقات راه بلدهای بازرگان می رفت تا از آنان اطلاعاتی به دست آورد بنابراین خیلی زود انگیزه ی کسب اطلاعات جدید در وجود ابن حوقل بیدار شد. او می خواست راجع به کشورهای دیگر، محصول ها و مردم آنها بیشتر بداند و در مورد جاده های کاروان رو که آن کشورها را به هم متصل می کرد دانش دست اول داشته باشد، بنابراین تصمیم گرفت که با سفر و تجارت به این مقصود برسد.

برخی از جزئیات سفر او از منابعی که در کتاب « صوره الارض » ذکر کرده، مشخص شده است. او اولین سفرش را در هشتم رمضان 331 ه.ق از دارالسلام ( بغداد) آغاز کرد. سپس، سال های 40-336 ه.ق از کشورهای شمال آفریقا و اسپانیا در سال 344 ه.ق از مصر، ارمنستان و آذربایجان، در سال های 50-345 ه.ق از سند و ملتان، در سال های 8-350 ه.ق از الجزیره، عراق، خوزستان و فارس و در سال 362 ه.ق از سیسیل دیدن کرد. احتمال داده می شود، که بعد از آن به بغداد بازگشت، اطلاعاتش را طی مراحل گردآوری نمود و دو نسخه از اثرش را منتشر کرد. در سال 378 ه.ق او سومین و آخرین نسخه ی آن را چاپ کرد و احتمالاً مدتی پس از آن، در سال 380 ه.ق وفات یافت.

ابن حوقل اثر جداگانه ای درباره ی سیسیل نوشت، که گم شده است. به هر حال از همان آغاز، هدف اصلی او، آشنایی بیشتر با سرزمین های مختلف اسلامی و جاده های تجاری بود، که این سرزمین ها را به هم مرتبط می کرد. برای رسیدن به این مقصود او اولین نسخه ی اثرش را با عنوان « المسالک و الممالک » ( کتابی در زمینه ی روش های حکومت ) در سال 356 ه.ق آماده نمود و آن را به حاکم همدانی، صفی الدوله هدیه کرد.

چون قلمرو سفرهای ابن حوقل توسعه یافته و به دره ی « ایندوس » در شرق و « اسپانیا » در غرب رسیده بود او تصمیم داشت که یک اثر جهانی در زمینه جغرافیا ارائه کند. تصمیم او ممکن است به دلیل ملاقاتش با محقق دیگری در زمینه ی جغرافیا، ابواسحاق اصطخری فارسی، بوده باشد. ابواسحاق نقشه ای از سند و فارس کشیده بود، در حالی که ابن حوقل نقشه های آذربایجان و الجزیره را رسم کرده بود. آنها درباره ی نقشه ها تبادل نظر کردند. گفته می شود، اصطخری از او خواسته بود که نقشه هایش را اصلاح کند ولی او به این وسیله به ابن حوقل ایده ی نگارش اثر جامع تری را داد.

ابن حوقل برای به روز کردن دانش جغرافیا، اثر اصطخری را در اثر خود گنجاند و اغلب، آن را واژه به واژه نقل می کرد و جمله ها را در سایه ی درک و اطلاعات خودش اصلاح می نمود.

 



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب